Monday, July 19, 2010

alas,alas,alas


حجت‌الاسلام عليپور با سمت دبير كميته فرهنگي منشور اخلاقي كه بخشي از  جنجال‌ترين خبرسازي‌هاي فوتبال ايران به خود اختصاص داده است.
اين روحاني كه قبلا عنوان معاون فرهنگي فدراسيون فوتبال را داشت، چند سالي است كه عقايد خود را در گوشه و كنار فوتبال ترويج مي‌كند. اين روحاي خوش‌صحبت كه بازيكن فوتبال خوبي هم هست اسفندماه امسال گفت‌وگويي با هيوا يوسفي روزنامه‌نگار مشهور ورزشي انجام داد كه موارد منتشر شده در آن گوياي طرز تفكر حاج آقا عليپور است. اين مصاحبه را بدون كم و كاست در سايت گل منتشر مي‌كنيم تا در روزهايي كه دوباره بحث منشور اخلاقي بالا گرفته است با سرچشمه اتفاقات اخير بيشتر آشنا بشويد.قسمت دوم اين گفت‌وگوي مفصل را بخوانید:.
من فوتبال بازي كردن شما را ديده ام و مي دانم كه فوتباليست خوبي هستيد ، با اين حال اينكه چگونه يك روحاني وارد تشكيلات اداري فوتبال مي شود ، جالب است.
-هر ثانيه كه از عمر ما مي گذرد يك لحظه به آخر خط نزديكتر مي شويم.ما اجازه نداريم خارج از دايره تكليفمان هيچ اقدامي انجام دهيم.الان يك ديدگاه صهيونيستي در دنيا وجود دارد كه ريشه آن به گذشته بر مي گردد.انگليسي ها از زماني كه تاثير فتواي مرحوم شيرازي را در عرصه سياست ديدند تا دههه هاي اخير هميشه به دنبال جدايي دين از سياست بوده اند. در كشور ما سكولار و سكولاريسم بد معنا مي شود.خيلي از اقداماتي كه بعضي ها انجام مي دهند يا نقشه راهي است كه ديگران طراحي كرده اند يا به خاطر ساده نگاري برخي خودي هاست كه فكر مي كنند عرصه دين بايد در محافل خاصي خلاصه شود. يعني يك روحاني با لباس طلبگي هيچ گاه وارد عرصه پزشكي نشود در حالي كه قبلا دانشگاههاي ما مجموعه اي تركيبي از علوم مختلف بوده اند و نقش جامعه را داشته اند.اين وضعيت ادامه پيدا مي كند تا زمان شيخ بهايي .از اين زمان به بعد ما تبديل يك جامعه به كليه يا دانشگاه اسلامي و دانشكده هاي علوم اسلامي ،آن هم خاص فقه و اصول را مي بينيم. از اين به بعد ديگر نمي بينيم كه يك روحاني يك رياضيدان يا مهندس خوب هم باشد ، يك معمار خوب هم باشد ، يك فرمامنده نظامي خوب يا يك مدير موفق هم باشد.و اين به دليل شرايط خاص بود.
امروز خيلي ها اين سوال را مي پرسند كه يك روحاني در فوتبال چه كار مي كند.به اعتقاد من بعضي ها يا دقت نمي كنند يا تعريف ناقصي از اسلام دارند.در اسلام ناب محمدي كه تئوري حضرت امام خميني (ره)برگرفته از آن است ، دين اداره زندگي فرد از گهواره تا گور را برعهده دارد.در چنين دايره وسيعي ما چه تعريفي از فوتبال داريم ؟ آيا فوتبال صرفا يك سرگرمي يا به قول بعضي دفع افسد به فاسد است يا واقعيت و بخشي انكار ناپذير از زندگي قشري وسيع از جامعه ماست.به هرحال مهم است كه رويكرد نظري ما مبتني بر كدام ديدگاه است.
بي ترديد شما فوتبال را سرگرمي نمي دانيد به همين خاطر وارد آن شده ايد.
- احساسم اين است كه نگرش و زاويه ديد ما بايد تغيير كند. ورزش به عنوان يك دايره عام و فوتبال به عنوان يك دايره محدودتر صرفا جنبه سرگرمي و بازي ندارد ، بلكه واقعيتي از زندگي بخشي از جامعه است.وقتي چنين باشد گروهي كه در قبال مسائل رفتاري ، اخلاقي ، ديني جامعه مسئوليت دارند مثل حوزه هاي علميه و دانشگاهها آيا نبايد در فوتبال حضور پيدا كنند ؟ بايد حضور پيدا كنند. خيلي ها فكر مي كنند من چون فوتباليست بوده ام ، وارد اين كار شده ام ، نه ! اين طور نيست.من در اوج اوج فوتبالم ، به خاطر تكليفم ، فوتبال و همه چيز را ول كردم رفتم جبهه. يكي از گروههايي كه به عنوان هدف مي توانند مبناي كار فرهنگي باشند ،ما الان می بینیم که مشی دینی هنرمندانمان ضعیف است.به چه دلیل ؟...فوتبال امروز یکی از پدیده های نوین است که دنیا را فرا گرفته و برخلاف آن چیزی که خود غربی ها ترویج می کنند ، فوتبال ورزشی صد در صد سیاسی است.شما مسابقات یورو 2002 را نگاه کنید...
شاید منظورتان یورو 2004 باشد یا یورو 2000 .
-هر کدام از این ها را اگر نگاه کنید یا جام ملتهای آسیا یا جام ملتهای آفریقا ، جام جهانی 1998 ، جام جهانی 2002 ، جام جهانی 2006 ، هر وقت یکی از این مسابقات برگزار شده ، اسرائیل حمله کرده به لبنان ، به غزه یا آمریکا حمله کرده به عراق ، به افغانستان.در واقع در یک مستی و سکران خبری به خاطر سرگرم بودن اذهان عمومی به مسابقات فوتبال هر کاری دلشان خواسته انجام داده اند بی آنکه کسی متوجه شود.بالغ بر دو میلیارد نفر درگیر فوتبال هستند.
این همان تئوری نیست که می گوید فوتبال افیون توده هاست.
-نه فوتبال افیون توده ها نیست بلکه واقعیتی از زندگی امروز بشر است منتهی باید با آن هوشمندانه برخورد کنیم.راحت می شود از آن به عنوان یک هنجار مثبت بهره خوب ببریم.اینکه بگویند فوتبال افیون جوامع است یعنی شناخت خوبی از این پدیده ندارند.
این تئوری بیشتر در مورد جوامعی مثل آرژانتین و برزیل استفاده می شود که با وجود توسعه نیافتگی های فراوان در بخش های مختلف و مشکلات اقتصادی این جوامع ، پیروزی هایی که در زمین فوتبال به دست می آورند ، به آنها این باور غلط را می دهد که مشکلی ندارند.در واقع همان کاری که افیون می کند.
-الان هر بشکه نفت چند دلار است ؟ 70 دلار ، نه 100 دلار .اصلا بگو خوبش 200 دلار.شما چند بشکه نفت تولید کنید که بشود پول کریستیانو رونالدو ؟یا مثلا بشود پول لیونل مسی ؟بشود پول کاکا.بنابراین فوتبال هم می تواند افیون توده ها باشد هم صنعتی مدرن.اصلا می تواند یک عامل فرهنگی باشد.چطور؟شما الان می دانید رئیس جمهوری آرژانتین چه کسی است؟
بی تردید آن قدر که مسی و مارادونا معروف هستند ، رئیس جمهوری کشورشان معروف نیست.
-آن قدر که در دنیا کاکا و رونالدینیو را می شناسند ، رئیس جمهور برزیل را می شناسند؟ باید قبول کنیم که فوتبال پدیده ای فراملی و فرا مرزی است.
شما با این واقعیت مشکلی ندارید؟
-بخواهیم نخواهیم همین است.در همین تهران خودمان بیش از 100 هزار نفر تماشاگر برای بازی استقلال و تراکتور به ورزشگاه می آیند. کدام رویداد اجتماعی و فرهنگی را در کشور دارید – غیر از ایام خاص مثل 22 بهمن ، روز قدس ، تاسوعا و عاشورا ، روز فطر- که 100 هزار نفر با این همه حرص و ولع بیایند؟متاسفانه مسئولان فرهنگی ما در تمامی دوره ها نگاهی جزیی و ناقص به ورزش و به ویژه فوتبال داشته اند.
فوتبال در دنیا متاسفانه ان قدر تاثیر گذار است که آژانس های صهیونیستی می آیند و روبرتو باجو-ستاره تیم ملی ایتالیا در دهه 90 میلادی - را به عنوان بازیکن برتر انتخاب می کنند، در حالی که در همان دوران جان فرانکو زولا بازی می کرده یا در آلمان لوتار ماتئوس بوده.با این حال می آیند ایشان را به عنوان بازیکن برتر معرفی می کنند.
البته باجو بازیکن بزرگی بوده ولی به نظرم شما می خواهید بگویید چون او بودایی شد به عنوان بازیکن برتر انتخابش کردند.
-اجازه بدهید توضیح می دهم.بله ایشان بازیکن فانتزی باز خوبی بود.تکنیکال و قابل قبول .اما در همان دوره زولا از ایشان بهتر بود.یا ژان پیر پاپن ، اگرچه آخر عمر فوتبالش بود.یا استویچکوف.
به نظرم این بحث تا حد زیادی سلیقه ای است.
-سلیقه ای نیست.اجازه بدهید توضیح می دهم.آقای باجو به عنوان مرد سال فوتبال دنیا کفش طلا و توپ طلا را می گیرد بعد می برندش ژاپن ، می برندش تایلند.شرق آسیا.وقتی که شد محبوب خانه های همه مسلمانان و مسیحی ها ، یک مصاحبه جانانه از او می گیرند و می گویند:
 -آقای روبرتو باجو شما مطالعه دارید؟
-بله.(خیلی نرم افزاری و کارشناسی شده جلو می روند)
-شما در خاورمیانه هم مطالعه ای داشته اید؟
-بله
-ادیان را هم مطالعه کرده اید ؟
-بله.من در یهود و یهویدیت چیزی ندیدم.اسلام را هم مطالعه کردم چیزی نیافتم.مسیحت را هم نفی می کنم.تنها در مذهب بودا خواسته هایم را یافتم.
پشت این داستان تردید نکنید صهیونیسم جهانی بود. صهیونیستهای یهودی یا صهیونیستهایی که مسیحی رادیکال هستند.هدف این بود که ایشان بیاید اسلام را نفی کند و مبلغ دینی مثل بودایی شود که هیچ خطری برای صهیونیسم جهانی ندارد.بعد از این داستان آقای روبرتو باجو را کنار می گذارند چون تاریخ مصرفش تمام شده. در واقع این یک برده داری مدرن است.
این داستانی که شما ساخته اید خیلی پیچیده است.من نمی توانم بپذیرم که واقعیت داشته باشد.
-ایرادی ندارد. من بحث می کنم با شما.روبرتو باجو بعد از این مصاحبه محو می شود و از تیم ملی ایتالیا کنار می رود.بعد مجبور می شود روی پای خودش بایستد و می آید دوباره از بولونیا شروع می کند.دوباره حتی به ای سی میلان بر می گردد اما دیگر ستاره محبوب آژانس های صهیونیستی نیست.
شک نکن که پشت این داستان صهیونیستها بودند.شما برگردید به پروسه مارادونا ، برگردید به پروسه رود گوليت ، به پروسه زین الدین زیدان.شاید تاریخ فوتبال دنیا بازیکن کاملی مثل زین الدین زیدان به خودش ندیده باشد.اگر چه ماردونا در یک سری حرکات تکنیکال تر بوده یا آقای پله یا آقای یوهان کرایف ، میشل پلاتینی .ولی اگر قرار باشد دو سه تا بازیکن را در عرض هم مطرح کنیم آقای پله ، آقای ماردونا و آقای زیدان باشند. ولی من می گویم در مجموع آقای زیدان کاملتر بود.حالا شما بروید ببینیددر فینال جام جهانی 1998 رئیس جمهوری فرانسه چطور با زیدان برخورد کرد.خواهش می کنم بروید فیلم آن بازی را دوباره ببینید. رئیس جمهوری فرانسه روی سکو می رود که با رئیس فیفا مدال تیم قهرمان را بدهد.در آن مراسم ایشان فقط با دو نفر مصاحفه نمی کند.فیلمش را ببینید.یکی آقای امانوئل پتی است که می گویند مادرش ایرانی و مسلمان است ...
مي گفتند خانمش ايراني است .
حالا هر كي. دوم آقای زین الدین زیدان است که مسلمان است. بعدها آقای زیدان در بازی افتتاحیه جام جهانی 2002 مقابل سنگال رسما اعلام کرد که انتقامش را از فرانسه گرفت.یا فینال جام جهانی 2006 چه کسی قهرمانی را از زیدان گرفت ؟ غیر از کلیسا بود؟
-پذیرش این داستان سخت تر از داستان روبرتو باجو است.چون همین زیدان ، سالها کاپیتان تیم ملی فرانسه می شود و اتفاقا بعد از نايب قهرماني تيم ملي فرانسه در جام جهاني 2006 و آن اتفاق تاريخي بازي فينال ، به کاخ ریاست جمهوری دعوت می شود و در کنار رئیس جمهور عکس می گیرد.
-خواستند تلافی کنند.خواهش می کنم فیلم مراسم اختتامیه جام جهانی 98 را حتما نگاه کن. اگر نداری از ما بگیر.
نمي توان گفت فوتبال فقط بازي 22 بازيكن در ميدان مسابقه است. پشت پرده معمولا اتفاقات عجيبي مي افتد كه گاهي رسوايي هايي هم به بار مي آورد.اما اگر تئوري شما در مورد سياسي بودن فوتبال و اداره آن توسط صهيونيستها را بپذريم ، آيا بهتر نيست كلا اين بازي را تحريم كنيم تا جوانانمان در دام صهيونيسم نيافتند ؟
-چرا تبديلش نكنيم به يك فرصت؟
با توجه به سطح فوتبال ايران ،ما كه نمي توانيم تاثير زيادي بر فوتبال جهان داشته باشيم.
-ايرادي ندارد.شما لازم نيست حتما حوزه برون مرزي را در دستور كار قرار دهي.
به هرحال جوانان ما بازيهاي جام جهاني را نگاه مي كنند و طبيعي است كه برخي از آنها شيفته روبرتو باجو شوند.
-عيب ندارد. ما شيفته تكنيك باجو شويم نه شيفته ديدگاههاي مذهبي يا سياسي اش.اصلا شما بياييد باجو تربيت كنيد.
كار سختي نيست ؟
-نه. مگر الان علي كريمي ما واقعا چيز كمي بوده؟ آقاي خداداد عزيزي چيز كمي بوده ؟ يك كم دورتر برويم آقاي نامجو مطلق چيز كمي بوده ؟
اين ها بازيكنان بزرگي بوده اند اما نه در سطح جهان.
-به خاطر اينكه آژانس هاي تبليغاتي خيلي ديدگاه مثبتي به جهان سومي ها ندارند.اصلا يك قرارداد نانوشته اي بين آمريكاي جنوبي و اروپا هست كه هيچ گاه ليسانس فوتبال را به جهان سومي ها ندهند.به خصوص به حوزه آسيا و آفريقا.شما اين را خبر داشتيد؟
نه خبر نداشتم.اصلا منظورتان از ليسانس فوتبال را نمي فهمم.
-منظورم اين است كه سطح مربيگري از لحاظ فني ، بدنسازي ، تغذيه و روانشناسي را طوري نگه دارند كه غول خفته فوتبال آسيا و آفريقا به گرد پاي آمريكا جنوبي و اروپا نرسد.
من راستش نمي دانم حرفهاي شما چقدر مصداق عيني دارد.مربيان آسيايي و آفريقايي مي توانند در بالاترين سطح كلاس مربيگري شركت كنند همان طور كه بازيكنان زيادي از اين دو قاره در بهترين باشگاههاي اروپا استخدام مي شوند.علي كريمي كه شما او را با باجو مقايسه مي كنيد فرصت بازي در بايرن مونيخ را پيدا مي كند.علي دايي و وحيد هاشميان هم همين طور.چطور مافيا جلو آنها را نمي گيرد؟
-من فكر مي كنم راجع به بازيكنهايي كه رفتند به كشور آلمان بايد دقت و تامل بيشتري شود.
يعني پشت انتقال آنها هم رد پاي مافيا مي بينيد ؟
-آلمان فعلي يا آلمان غربي سابق دو هدف عمده را دنبال مي كرد. اين ها مي خواستند بعد از جنگ تحميلي ستم هايي را كه از طريق دادن تجهيزات شيميايي و سلاح هاي مختلف به عراق، به ما كرده بودند، پاك كنند.دوم اينكه هدف اقتصادي داشتند . بالاخره همين كه ملت ايران به خاطر بازي علي دايي ، كريم باقري ، خداداد عزيزي ، سيروس دين محمدي و مهدي پاشازاده بنشينند پاي تلويزيون در معرض تبليغاتي قرار مي گيرند كه در پس زمينه تصوير نشان داده مي شود.دليل سوم هم فني و فوتبالي است. شما شك نكنيد كه آلمان در هر دوره جام جهاني سعي مي كند تعدادي از ستاره هاي تيم هايي را كه با آنها همگروه مي شود از يكي دو سال قبل جذب كند.اصلا اين يك پروتكل در فدراسيون فوتبال آلمان است.شما برگرديد به جام جهاني 1998 . تيمي كه آلمان داشت يكي از ضعيفترين تيم هاي تاريخ اين كشور بود ولي تاثير پذيري روحي رواني بازيكنهايي كه در ليگ آلمان بازي مي كردند باعث شد اين تيم را درشت فرض كنيم وببازيم.البته اين را بگويم كه بازيكنان ما حقشان بود كه در آلمان بازي كنند. علي دايي حقش بود. به اي سي ميلان گل زد ، به چلسي گل زد.
اما قرعه کشی جام جهانی فقط چندماه قبل از جام جهانی است ...آنها چطور می فهمند با که همگروهمند؟
......
ولي در نهايت شما معتقديد كه به عنوان طعمه از آنها استفاده شد.
-نمي شود گفت طعمه .كار آلماني هاي كار هوشمندانه اي بود.بازيكنهاي ما در آن سطح بودند، همانطور كه الان جواد نكونام و مسعود شجاعي نشان داده اند كه مي توانند در سطح فوتبال اسپانيا بازي كنند.مي خواهم نتيجه بگيرم كه بازيكنهاي ما استعدادهاي خودرويي بودند كه هيچ كار آكادميكي برايشان انجام نشده بود.اما اگر همين خداداد عزيزي ، دايي ، كريم باقري ، جواد نكونام ومسعود شجاعي و امثال آنها در مدرسه فوتبال باشگاههايي مثل آژاكس آمستردام ، اينتر ميلان يا آرسنال پرورش مي يافتند شك نكنيد توانايي هاي بيشتري مي توانستند داشته باشند. پس مي توانيم بگوييم بازيكنانهاي ما چيزي از روبرتو باجو وامثالهم كم ندارند.آنها با برنامه رشد مي كنند ولي در فوتبال ما اين اتفاق نمي افتد. الان چند سال است كه آقاي علي دايي از فوتبال ما خارج شده .كدام سانتر فورواردي آمده جايش را گرفته ؟علي كريمي دارد تمام مي شود.مهدي شيري جايش را گرفت ؟ نه.مهدي رجب زاده گرفت ؟ نه .
قرار بود مسعود شجاعي جايش را بگيرد.
- ولي هيچ كدام علي كريمي نشدند.چه كسي توانست جاي خداداد عزيزي را بگيرد؟ به خاطر همين چيزها معتقدم كه ما بايد بياييم و پروسه فوتبال ايراني را به عنوان راه چاره ساماندهي كينم. چه در بعد فني و چه در بعد فرهنگي.
مشخصات فوتبالي كه شما از آن به عنوان فوتبال ايراني نام مي بريد چه خواهد بود و چه تفاوتي با فوتبال فعلي دارد.
- الان فوتبالي كه داريم يك فوتبالي هرزه و شلخته است.يك مربي مي آيد از برزيل ، يكي از پرتغال ، يكي از آلمان ، يكي از صربستان ، هلند .دنيا اين جوري نيست.مي آيند مي گويند مثلا فوتبال ايران و فيزيك بازيكنان ايراني مثل فوتبال مثلا آلمان است. بعد برنامه ريزي مي كنند و در يك دوره زماني مشخص مربي هايي از اين سبك فوتبال را وارد باشگاهها مي كنند.به خاطر بي توجهي به همين چيزها فوتبال ما الان يك وضعيت ناهمگون و نابساماني دارد.وضعيت فرهنگي هم قطعا جدا از وضعيت فني نخواهد بود. واين نابساماني به حوزه فرهنگي هم كشيده مي شود.در دنيا احترام به داور نهادينه شده است.باشگاه چلسي دروگبا را به خاطر اعتراض به داور جريمه مي كند اگر چه همان داور در بازي نيمه نهايي ليگ قهرمانان اروپا حق چلسي را زير پا گذاشته است.در واقع همه رفتارهاي داخل مستطيل سبز تعريف شده و تحت كنترل است و اين نشان مي دهد كه آنجا در كنار كار فني به كارهاي فرهنگي هم اهميت داده مي شود.
شما از يك طرف معتقديد كه پشت فوتبال دنيا نيروهاي مافيايي قرار گرفته اند و حتي در جاهايي بهره برداري هاي سياسي و مذهبي از فوتبال مي كنند. اما در عين حال از كارهاي فرهنگي در همين فوتبال دفاع مي كنيد.بالاخره اين فوتبال خوب است يا نه ؟
فوتبال به خودي  خود بد نيست.
اين درست. سوال اين است كه شرايطي كه بر فوتبال غرب حاكم است خوب است يا بد ؟
-اگر ديگراني نيايند و پشت پرده از اين فوتبال سوءاستفاده سياسي ، فرهنگي و اجتماعي كنند ، خيلي بهتر است.مشكل ما با فوتبال نيست.مشكل ما دستهاي پشت پرده است.بعد فني و تكنيكال آقاي روبرتو باجو مورد تاييد است اما آيا اين دليل مي شود كه بازيكنهاي ما هم بيايند مثل ايشان موهايشان را دم اسبي ببندند؟آيا اين درست است؟نقطه بحث من اين است كه خر برفت و خر برفتش نكنيم.بياييم آگاهانه همه جنبه هاي مختلف فوتبال را بررسي كينم.فرهنگ بومي خودمان ، فرهنگ مذهبي مان را تدوين كنيم.آگاهانه وارد اين جريان بشويم .قطعا ضرر نخواهيم كرد.
رفتارهايي كه در فوتبال امروز ايران مي بينيم ، خيلي جاي نقد دارد. از رفتار بازيكن ها ، تا حرف زدن مربيان ، تا برخورد مديران باشگاهها ، شعار هاي تماشاگران ، روابط حاكم بر رسانه ها.آيا فكر نمي كنيد ما بسياري از اين ها را فراموش كرده ايم و فقط چسبيده ايم به ظواهر.به موي فلان بازيكن.يادم هست اولين بار خود شما در دوره مديريت آقاي محمد دادكان بحث ايراد گرفتن از موي بازيكنان تيم ملي را مطرح كرديدو آن داستان علي كريمي پيش آمد.البته علي كريمي موهايش را كوتاه نكرد و بعدا از قول شما يا يكي از مديران وقت فدراسيون گفتند موهاي ايشان شبيه موهاي پيامبر است و ايرادي ندارد بلند باشد.
من چنين حرفي نزده ام.اما اين را هم بگويم كه ما هيچ وقت با موي بلند مشكلي نداشته ايم.عمده بازيكنهاي ما در سن جواني هستند و طبيعي است به زيبايي خود اهميت دهند.مگر كسي با زيبايي مخالفت دارد؟اگر يك جوان ايراني برود جلوي آينه بهترين مدل قيافه را براي خودش دربياورد ، مگر كسي با اين مخالفت دارد؟ اين فرق دارد با اينكه تو بيايي صورتت را ، يا موي سرت را ، يا بازو و ساعدت را يا حتي ساق پايت را با مدل هاي مختلف آرايش كني بدون اينكه تفكري پشتش باشد و صرفا بر اساس مدلهايي كه در مجلات خارجي يا فيلم هاي ماهواره اي مي بيني.اين اتفاق به ويژه در مورد قشري كه به اصطلاح الگو هستند ، در مورد بازيكنان ليگ برتري و علي الخصوص بازيكنان دو تيم پر تماشاگر كه هفته اي 90 دقيقه بازيهايشان از تلويزيون پخش مي شود ، حساسيت بيشتري به دنبال خواهد داشت.
در كشور ما اين همه تنوع قومي و فرهنگي وجود دارد و به تبع آن تنوع لباس و مدل مو و آرايش صورت.آن وقت همه اين ها را رها كنيم برويم عينا مثل آن سامورايي ژاپني خودمان را دربياوريم؟اين تهاجم فرهنگي نيست ؟ يا مثل آن هيپي ايتاليايي يا پانكي
 مريكايي در بياوريم ؟كجاي دنيا مي آيند صورت جوان اولشان را مثل قيافه جوان ايراني در مي آورند؟چرا ما اين قدر بايد خودباخته باشيم ؟

قيافه جوان ايراني چه جوري است؟ شما الگوي مشخصي در ذهنتان داريد ؟

-شما برويد به تخت جمشيد نگاه كنيد.
مگر خود جوانهاي امروز ما مثل دوره هخامنشيان آرايش مي كنند ؟
-شما برويد به موزه مردم شناسي ايران نگاه كنيد.چرا برويم حتما مدل يانكي آمريكايي را دربياوريم؟ بدختي ما اين است كه برخي از اين جريانها هدفمند هستند.همان سال كه گير داديم به آقاي علي انصاريان و آقاي نيكبخت واحدي ، بعدش ثابت شد كه دو تا آرايشگاه پول گرفته اند ، شرط هم بسته اند كه اين كار را بكنند.
از كي پول گرفته بودند؟
- از آن ور آب پول گرفته بودند.
آن ور آب يعني كجا ؟
-بالاخره گرفته بودند.
مشخصا از كجا ؟دولت آمريكا پول داده بود ؟
-از توي آمريكا ، از توي كانادا .به نظر شما مجازات سربازي كه دشمن را ببيند ، به او ايست ندهد ، جلويش را نگيرد و اجازه بدهد دشمن وارد خاك كشور شود و حاضر نشود چيست؟ بالاخره اين كار خيانت است و حداقل جرمش بر اساس قانون اعدام است.اگر عليپور يا هر يك از متوليان فرهنگي كشور علم و اطلاع داشته باشد و اطلاعش هم دقيق باشد ، آن وقت مقابل اين جريانات شل بيايد ، شما به عنوان يك شهروند ايراني چه قضاوتي مي كنيد؟ حداقلش اين است كه مي گوييد اين عرضه ندارد و بايد بركنارش كرد.
-جلوي شان گرفته شد.
يعني جلوي رفتن بازيكنها را گرفتيد يا كلا جلوي فعاليت اين آرايشگاهها را ؟
-هم جلوي بازيكنها را گرفتيم ، هم به آنها تذكر جدي و لازم داده شد كه اگر ادمه پيدا كند ، برخورد مي شود. البته ادامه پيدا نكرد.
شما از كجا متوجه شديد كه از خارج كشور پول مي گيرند ؟
- به هر حال هيچ كس مجاني كاري انجام نمي دهد.
مجاني كه اصلاح نمي كردند. اتفاقا آن طور كه مي گويند اين آرايشگاهها پول زيادي هم از مشتريهايشان مي گرفتند.
- چون فوتباليستند و دستشان توي جيبشان مي رود بايد پول زياد بدهند؟ در حالي كه در تمام دنيا خلاف اين است.شما وقتي بازيكن رئال مادريد مي شويد يا بايرن مونيخ يا منچستر يا هر باشگاه ديگري حتي در يونان و تركيه ، يكي از چيزهايي كه بايد رعايت كني حق رايت باشگاه است.چه لباسي بپوشي ، چه ماركي را تبليغ كني ، چه مدل قيافه اي داشته باشي. اين يك بحث اوليه است. وقتي شما با باشگاهي قرارداد بستيد بايد چارچوب آن باشگاه را رعايت كنيد.
نتيجه فعاليتهاي شما در ستاد منشور اخلاقي تاكنون چه بوده؟آيا فكر مي كنيد واقعا اين سياستها روي بازيكنها تاثير داشته است؟
- من دربسته به عرض شما مي رسانم.مختاريد چاپ كنيد يا نه.امسال تيم هاي ما در هفته اول ليگ قهرمانان آسيا چه كار كردند ؟از 12 امتياز 10 امتياز گرفتند. من پس از سالها حضور در فوتبال ايران به اين باور رسيده ام كه بازيكنهاي ايراني هر وقت آمادگي جسماني داشته باشند در مقابل هيچ تيم كم نمي آورند. شما به جام جهاني 1998 برگرد. مقابل يوگسلاوي با يك ضربه كاشته باختيم. مقابل آلمان به خوبي مي توانستيم ببريم .آمريكا را هم كه برديم.برگرديم به جام جهاني 2006. مقابل مكزيك تا نزديك به دقيقه 70 يك – يك مساوي بوديم . از وقتي كه قدرت جسماني و توان هوازي تيم ما كم شد ، گل دوم و بعد هم گل سوم را خورديم.مقابل پرتغال هم كه تا نيمه نهايي جام جهاني چقدر خوب بازي كرديم.حسين كعبي چقدر مقابل كريستيانو رونالدو و لوئيس فيگو خوب بازي كرد. اما در همان بازي هم از وقتي قدرت جسماني تيم ما تحليل رفت ، تسليم پرتغال شديم.در فوتبال داخلي هم همين است.اگر بازيكنهاي ما با رفتار حرفه اي طراحي شده توسط باشگاهها ، قدرت جسماني شان را حفظ كنند ، بهترين بازيها را انجام مي دهند.
تصور مي كنم شما مي خواهيد بخشي از كيفيت بازي بازيكنها را به رفتارهاي خارج از زمين فوتبال ربط بدهيد ، به تغذيه ، به استراحت به كنترل روابط جنسي و در نهايت نتيجه بگيريد كه بعد از سخت گيري هاي شما بازيكنان فوتبال ايران كيفيت بهتري در زمين پيدا كرده اند.
- بارك الله !امروزعلم پزشكي مي گويد فاصله ساعت 10 شب تا 2 بامداد بهترين زمان براي استراحت بدن و بازيابي قواي جسماني از دست رفته است.خب بازيكني كه مي آيد مي نشيند تا سه و چهار شب بيدار است ، حالا يا نشسته فيلم مي بيند يا با رفيقش درد دل مي كند يا قليان مي كشد يا دارد چت مي كندو نقطه چين ! و بعد تا ظهر مي خوابد ، معلوم است كه نمي تواند در زمين بازي آماده باشد.شما بياييد برويد از خداداد عزيزي ، سيروس دين محمدي ، علي سامره ، علي دايي ، علي كريمي و هر بازيكني كه رفته اروپا بازي كرده بپرسيد ، شده بود روزي ديرتر از ساعت 7 صبح از خواب بيدار شويد .
ما به باشگاهها گفتيم كه اين چيزها را كنترل كنند. من معتقدم اگر بازيكن هاي ما اين چيزها را رعايت كنند ، ديگر نيازي به دوپينگ ندارند.
و معتقديد كه با سخت گيري شما اين مشكلات برطرف شده ؟
- اين عرض بنده نيست. برويد از بازيكنهاي سپاهان ، استقلال ، مس كرمان يا ساير تيم ها بپرسيد.بالاخره اين يك تلنگري بود برايشان كه اگر ميتينگ شبانه بروي ، پايت به كلانتري باز شود ، توي پارتي يا قهوه خانه ديده شوي ، گزارشت به ستاد منشور اخلاقي مي رسد.به نظرم اين يك تابلوي ايست بود.اما واقعيتش اين است كه خود بازيكنهاي ما آدم هاي باهوشي هستند و شما شك نكنيد كه روند رو به رشد فوتبال ما با حفظ قدرت جسماني و حفظ امانت تن بازيكنان ، روز به روز بهتر خواهد شد. در تمام آسيا ايران ، عراق و بعدش استراليا و ازبكستان مي توانند از بقيه فاصله بگيرند. در آينده نزديك هيچ كدام از كشورهاي ديگر نمي توانند به گرد اين چهار كشور برسند.
در اينكه كنترل رفتارهاي بيرون از زمين بازيكن ، تاثير زيادي بر عملكرد او خواهد داشت ، ترديدي نيست ، اما به نظرم زود است قضاوت كنيم كه بازيكنان ما رفتارهايشان را اصلاح كرده اند و اين بر كيفيت بازي تيم هاي باشگاهي ما تاثير گذاشته است. تيم هاي ايراني در هفته اول ليگ قهرمانان آسيا خوب نتيجه گرفته اند ولي از كجا معلوم در بقيه بازيها هم همين كيفيت را داشته باشند.
-شما بازي استقلال – استيل آذين را در جام حذفي ديديد؟ كيفيت بازي پايين بود؟ يا بازي سپاسي – پرسپوليس كه دقيقه 90 هم گل داشت.
ولي اين فصل بازيهاي زيادي داشتيم كه واقعا بي كيفيت بودند.
-مثلا ؟
تقريبا بيشتر بازيهاي فصل بي كيفيت بودند. اين را كارشناسان و حتي تعدادي از مربيان ليگ هم مي پذيرند.
- يك اصل كلي نشان داده كه هر وقت بچه هاي ما شرايط جسماني شان خوب باشد ، خوب بازي كرده اند.شك نكن كه امسال نتايج تيم هاي ما در ليگ قهرمانان فوتبال آسيا صد در صد بهتر از سال گذشته خواهد بود. و همین طور شما بقیه شاخص ها را ببینید.مقایسه کنید تعداد کارتهای زرد و قرمز امسال را با پارسال، بحث برخورد مربیان را امسال با پارسال بگذارید کنار هم.اعتراضی که می کنند،منهای پروسه فرهاد کاظمی و فیروز کریمی که یک شانتاژ و جوسازی رسانه ای راه انداخته بودند .
واکنش های شما در ستاد منشور اخلاقی قابل نقد است چون به نظر می رسد تنها به برخی از رفتارهای بازیکنان توجه می کنید.شیوه آرایش مو و ریش آنها را می بینید یا رصد می کنید که کی و کجا مهمانی شبانه می روند اما وقتی مثلا علیرضا حقیقی ، دروازه بان پرسپولیس از پله های جایگاه استادیوم آزادی بالا می رود و مامور حراست را کتک می زند تنها سه جلسه محرومش می کنید .حتما یادتان هست که اریک کانتونا ستاره سابق منچستر یونایتد به خاطر کتک زدن یک تماشاگر و نه یک مامور حفظ امنیت ورزشگاه ،6 ماه محروم شد .
-من ایرادی را که شما می گویید تماما می پذیرم. ایراد شما کاملا درست است هم تخصصا و هم حکما.ولی این را بدانید که ما آقای علیرضا حقیقی و شیث رضایی را رها نکرده ایم.نامه باشگاه پیروزی اینجاست می توانم به شما نشان دهم.ما تنبیهات مضاعف در نظر گرفته ایم.این دو بازیکن علاوه بر سه جلسه محرومیت باید به ازای هر جلسه از محرومیت مثلا یک چهلم – 34 بازی در لیگ برتر و 6 بازی در جام حذفی - از قرادادشان را هم به باشگاه پیروزی خسارت بدهند.
اولا این جریمه با محرومیت قابل مقایسه نیست و دوما اینکه چطور می توان اطمینان پیدا کرد باشگاههایی که اغلب ، رفتار بازیکنانشان را توجیه می کنند ، چنین جرییمه هایی را اعمال کنند؟
-از باشگاه پیروزی خواسته ایم این کار را بکند و گزارش کار را برای ما بفرستد. الان گزارش مرحله اول را فرستاده.بالاخره بازرسی سازمانی برای همین چیزهاست.در پایان فصل آقای حقیقی یا شیث رضایی باید تسویه حسابش را ارائه کند.کمیته انضباطی هر حکمی داده ، قابل احترام است چون روی جنبه های فنی این حکم را داده و بر اساس آیین نامه انضباطی ،ولی از نظر ستاد منشور اخلاقی آقای  علیرضا حقیقی و شیث رضایی کددار شدند .
آقای شیث رضایی که احتمالا قبلا هم کددار بوده اند.گفته می شد سرنوشت ایشان هم مثل نیکبخت واحدی بود اما به اصرار باشگاه پرسپولیس و هیات مدیره اش که ان زمان آقای آخوندی ، سخنگوی سازمان تربیت بدنی هم عضوش بود ، محرومیتش نادیده گرفته شده.
-مسئول این پرونده من بودم و به شما می گویم که انصافا توصیه احد الناسی را قبول نکردم.
واقعا باور کنیم ؟
-شک نکنید.حتی اگر شخص مهندس علی آبادی هم اگر توصیه کرد ....
کسی توصیه نکرد ؟
توصیه کردند ولی ما نپذیرفتیم.
فشاری هم بود ؟
فشار هم آوردند ولی ما تبعیت نکردیم.
قطعا سر نیکبخت نبود چون نیکبخت را پرسپولیس نمی خواست.
-نخیر نیکبخت نبود.کسان دیگری بودند.15 تا بازیکن داشتیم که همه را در پروسه ای یکسان آوردیم اینجا و از آنها تعهد گرفتیم.دو نفری هم که محروم شدند معیارهای خارج از فوتبالشان باعث شد محرومیت نیم فصل داشته باشند.یکی آقای حنیف عمران زاده یکی هم آقای نیکبخت واحدی.به هر حال سال اول منشور بود و خیلی ها توجیه نبودند.بعضی ها فکر می کردند شوخی می کنیم ، تناقضات خود فدراسیون هم باعث شده بود این بحث ها پیش بیاید.برخی می گفتند شوخی است ، جدی نگیرد یا می گفتند علیپور حجت الاسلام است از حوزه علمیه قم آمده حالا یک چیزهایی برای خودش ردیف کرده ، یا می گفتند عزیز محمدی سردار است ،پاسدار است اینجا را پاددگان کرده.ولی حالا معلوم شد که ما با کسی تعارف نمی کنیم. همه این اتفاقات پرونده می شود و سال بعد هر بازیکنی بخواهد هر جایی برود ، همه این ها لحاظ می شود.
نمی دانم چرا اما من فکر می کنم بعد از آن هجمه گسترده ای که به منشور شد چه بیرون از فدراسیون و چه در مجموعه مدیریتی فدراسیون و سازمان تربیت بدنی ، دیگر هیچ بازیکنی مثل نیکبخت و عمران زاده محروم نمی شود.
-شب دراز است و قلندر بیدار.ما همین الان در طول فصل یکی دو تا بازیکن را بیرون گذاشته ایم.چرا این حرف را می زنید ؟
بازیکن کجا ؟
لیگ برتر .تعجب می کنم این حرف را می زنید.
اسمشان را نمی گویید ؟
برای اینکه حق باشگاه ضایع نشود حتی با مجوز هیات رئیسه لیگ ،باشگاه می تواند یک بازیکن خارج از سهمیه ای که دارد به جای این بازیکن به تیمش اضافه کند.حتی به باشگاه اجازه داده شده که حق و حقوقش را از بازیکن بگیرد.
گفتید امسال چند تا بازیکن کنار گذاشته اید؟
تا الان دو تا بازیکن کنار گذاشته شده اند.
در سالی که گذشت گفته شد که پرونده ای باز شده به نام مبارزه با فساد و تبانی در فوتبال.تعدادی خبرنگار بازداشت شدند ، تعدادی واسطه شناخته شده هم همین طور . گفته می شد که محرومیت برخی از مربیانی که از لیگ برتر هم کنار گذاشته شدند با این موضوع بی ارتباط نبوده است.حتی شنیده شد ممکن است این احضار و بازداشتها به مدیران باشگاهها هم برسد.سوال من این است که اولا این اراده آیا خارج از فوتبال شکل گرفت مثلا در نهادهای امنیتی یا منحصر به مجموعه ورزش بود و دوما اینکه آیا ادامه پیدات خواهد کرد ؟
پول فوتبال ما را کی می دهد ؟ شما اول این را به من بگویید.
این سوال را می پرسید که من جواب بدهم: دولت.
آیا دولت اجازه دارد هزینه هایی را که می کند کنترل یا بازرسی کند ؟
با سیستم فعلی قاعدتا بله.ولی این دلیل نمی شود دولت هر دخالتی که دلش خواست بکند.
اولا نباید الکی موضوع را به نهادهای امنیتی ربط بدهیم.و بعد هم مطمئن باشید که این پرونده به شکل جدی ادامه دارد و تمام کسانی که به نحوی خودشان از تخلف خودشان آگاه هستند – ممکن است مدیرعامل باشد ، یا مدیرعامل نباشد و مدیر گروه فوتبال باشگاه باشد یا سمتی دیگر داشته باشد- این پرونده دامنشان را خواهد گرفت.دیر یا زود.
نتیجه اش چه خواهد بود ؟ مثلا در مورد احضار و بازداشت همان چند خبرنگار ،آیا حوزه رسانه ها پاک شد ؟
-ما که پاک کن رسانه نیستیم.اینجا البته ما یک مقدار نقص قانون داریم.به نظر شما اشکال دارد جناب عالی مدیر برنامه یک بازیکن باشید ؟ اشکال دارد به عنوان معتمد یک بازیکن یا یک مدیر باشگاه بیایید یک بازیکن خوب و سالم را به باشگاه معرفی کنید ؟اشکال دارد بابت زحمتی که می کشید حق الزحمه هم بگیرید ؟ نباید اسم این را بگذاریم دلالی یا فساد .فساد این است که بدانی بازیکنی مصدوم است ولی کاری کنی که یک قرارداد خوب با باشگاهی ببندد.البته این بر می گردد به ضعف مدیریت باشگاههای ما.چرا یک نفر مثل آقای جعفری ، مدیرعامل شهید سپاسی سرش کلاه نمی رود ؟چرا سر آقای ساکت به این راحتی ها کلاه نمی رود ؟ یا آقای احمدزاده ، مربی سابق ملوان ، یا آقای ملاحی .اگر من مدیرعامل کاربلد و باعرضه باشم جلوی خیلی از مسائل می ایستم و پدر خوانده های فوتبال نمی توانند سرم کلاه بگذارند.وقتی برای مدیریت باشگاه ارزشی قائل نمی شویم و فکر می کنیم یک کار پیش پاافتاده است ، دیگران می آیند به عنوان لقمه از او سوء استفاده می کنند.
شما می خواهید وارد حوزه کنترل مدیران هم بشوید ؟
ما این اختیار را نداریم ولی یک جمع بندی از وضعیت موجود هر باشگاه را مثبت یا منفی ارجاع می دهیم به بالاترین مقام دستگاه مربوطه.یک جمع بندی کلی تر را هم می دهیم به مدیریت کلان ورزش کشور. آنها پول ورزش را می دهند و باید تصمیم بگیرند.در باشگاههای و در فوتبال ما نابسامانی سازمانی وجود دارد و باید این را درست کنیم.به همین خاطر سال گذشته باشگاهی مثل برق شیراز با آن هزینه ها سقوط می کند.باشگاهی مثل هما چند سال قبل آن همه هزینه می کند اما زمین می ماند.تراکتورسازی دو سه سال قبل میلیاردی هزینه می کند اما در بازی با فلان تیم فلان شهر تبانی می شود و تراکتور می ماند و آن یکی لیگ برتری می شود.این ها نابسامانی هایی بوده که وجود داشته اما در حوزه لیگ حرفه ای ما این قول را به شما می دهیم که امسال هم قهرمان تا ثانیه های پایانی بازی ، معلوم نباشد.( توضیح: البته این اتفاق نیفتاد وسپاهان 2 هفته زودتر قهرمان شد) این بیانگر این است که فوتبال ما خیلی پاک شده.پارسال تا دقیقه 60 بازی آخر ذوب آهن قهرمان است ، دقیقه 62 استقلال قهرمان می شود.دو سال پیش در بازی پیروزی و سپاهان دقیقه 6 وقت اضافه قهرمان عوض شد.
البته این ها خیلی نشانه پاک بودن یا نبودن فوتبال نیست.
کی می گوید نیست ؟
بارسلونا دو یا سه هفته زودتر قهرمان اسپانیا می شود آیا تبانی شده ؟
بارک الله ! اشاره خوبی کردی .بارسلونا تیم اول جهان است در همه ترازها.یا منچستر یونایتد یا بایرن مونیخ.شما ولی فوتبال خودمان را نگاه کنید.
اتفاقا داشتم دوره های مختلف لیگ را در ذهن مرور می کردم.دوره اول پرسپولیس با علی پروین روز آخر قهرمان شد وقتی استقلال در انزلی به ملوان باخت.سال بعد منتهی سپاهان با فاصله و چند هفته زودتر از پایان فصل قهرمان شد.
-بارک الله ! آنجاست که {...} 25 میلیون تومان پول از {...} می گیرد.داستان سکه لای گز و این حرفها پیش می آید و خلاصه بگذاریم و بگذریم.الان دیگر کسی می تواند این نفوذ را داشته باشد؟من نمی گویم همه چیز پاک شده ولی آیا کسی می تواند این نفوذ را داشته باشد ؟
اگر یک سال به عقب برگردیم و قرار باشد دوباره از اول منشور اخلاقی را اجرا کنید ، با توجه به اتفاقاتی که افتاد آیا دوباره همین تصمیمات را می گیرید.با همین تندی یا کندی .یا مثلا اجازه می دهید کار به رسانه ها بکشد و جنجال به پا شود ؟
مسئول رسانه ها که ما نیستیم.وقتی اتفاقی هم می افتد باید رسانه ای شود ، کاری نمی شود کرد.به هرحال منصفانه اگر برخورد کنیم اجرای منشور اخلاقی شیوه معقولی بوده. خیلی ها به این جمع بندی می رسند که منشور به عنوان یک نسخه اورژانسی می تواند خیلی از دردهای فعلی فوتبال را به طور موقت البته علاج کند تا بشود طولانی تر برای اش فکری کرد.
درمنشور اخلاقی آیا برای رفتارهای سیاسی در فوتبال هم مجازاتی تعریف شده است ؟
مثلا ؟
بازیکنی پیراهنش را بالا بدهد و زیر آن شعاری سیاسی نوشته شده باشد یا از گروهی سیاسی حمایت کند.یا مشخصا مچ بندهای سبزی که برخی بازیکنان تیم ملی در بازی با کره جنوبی بسته بودند.
-دربند 3 منشور اخلاقی فیفا به این اشاره شده تحت عنوان عدم سوءاستفاده از موقعیت.
به نظر شما مچ بند سبزها هم شامل همین بند می شد ؟
شامل می شد.
پس چرا برخوردی نشد ؟
محرض نشد که سیاسی باشد.
ولی آقای کفاشیان به فیفا نامه نوشتند.
بازیکنی مثل جواد نکونام یا مهدوی کیا را من می شناسم .سالهای سال است که مچ بند سبز می بندند.همین الان هم مچ بند سبز دارند.
فکر نمی کنم الان داشته باشند.از این گذشته چطور می شود پنج شش نفر اتفاقی مثل هم مچ بند ببندد ؟
شاید یک نفر آمده باشد از اعتقاد بازیکنها سوءاستفاده کرده باشد و بگوید این پارچه سبز نظری امام رضاست یا از کربلا آمده ولی به نظر من بازیکنهای ما اولا در موقعیتی نبودند این کار را بکنند و ثانیا با شناختی که من دارم این باور را نداشتند.
و چرا آقای کفاشیان به فیفا نامه نوشتند ؟                           
ایشان تشخیص دادند استعلام کنند.
پس لابد فدراسیون به این نتیجه رسیده بود که رفتار سیاسی بوده که تصمیم گرفته درباره مجازاتش استعلام کند.
نه. فدراسیون به جمع بندی جدی نرسیده بود.واقعیتش را بگویم فوتبالیستهای ما حال و حوصله این چیزها را ندارند ، متاسفانه یا خوشبختانه.البته من خودم به کمک فوتبالیستها خیلی از کارهای مذهبی و سیاسی را ترویج داده ام.

Goal.com




No comments:

Post a Comment